loading...

خود ناشناخته ی من

داستان سپیداری که قد میکشد

بازدید : 721
پنجشنبه 24 ارديبهشت 1399 زمان : 19:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خود ناشناخته ی من

به استاد پیام میدی که سر فصل بده منبع معرفی کنه سایت و فیلم معرفی کنه... میپرسه مجردی یا متاهل؟ چند سالته؟ ورزش میکنی؟ بدنت توپه؟؟؟؟ بعدم تمرین بده بگه منم اینارو انجام میدم ببینیم کی زودتر فیت میشه!!! عکس بفرست برات تمرین بدم!!!!!!!

استیکر بوس و قلب بفرسته برات

درسم که هفته‌‌‌ای یکبار انلاین از سرش باز کنه!!! نه فیلمی‌نه رویه درستی درستی.... این بهترین استاد ما بود خیر سرمون که منتظر بودیم باهاش درس ارائه بدن!!!!!

فک کنم اوناییم ک ازش تعریف میکردن بابت همین کثافط کاریاش بوده نه چیز دیگه!

کسی بود که ما تصور میکردیم خیلی موفقه چون روند تحصیل و کارش از دبیرستان کاملا مشخص و منظم پیش رفته خیلی زود دکتراشو گرفته و عضو هیات علمی‌شده و الان با ۳۴ سال سن وضعیت کاری مالی و تحصیلی و پژوهشی خیلی خوبی داره

ولی متاسفانه از اخلاق جا مونده حسابی!!!

ظرفیت رسیدن به چیزایی که داره رو نداشته و نداره

خب البته این حرفارو به من نزد و اگه من بودم با توجه به تجارب اخیرم اولا ک نمیذاشتم اینقد صمیمی بگیره چون بر خلاف تصورات قبلی و قلبی خودم که بر مبنای جنسیت افراد باهاشون رفتار نمیکردم و فکر میکردم اگه من کرم ندارم لزوما طرف مقابلم هم باید بفهمه و نداشته باشه! حالا میگم نه!! همه کرم دارن مگه اینکه خلافش ثابت بشه. در نتیجه کلا با همه سرسخت و جدی از همون اول تا اخر! ثانیا اگر هم چنین برخوردی داشت براحتی از کنارش نمیگذشتم..

خدایا هر جایگاه و هر چیزی که قراره بهمون بدی اول اول اول لطفا ظرفیتشو بده بعلاوه مقدار زیادی شعور درک جایگاه خودمون و بقیه

برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • بازدید کننده امروز : 4
  • باردید دیروز : 2
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 271
  • بازدید سال : 629
  • بازدید کلی : 72489
  • کدهای اختصاصی